چیِ کی بودن

«شما کیِ کی باشین یا شما چیِ کی باشین که بخواین…؟»
این آخرین نمونه از ادبیات رییس دولت یک کشور است که تلاش می کند پاسخی درخور به «قلدرهای غربی» بدهد.
همان ها که پیش از آن که «قطع نامه دانشان» از فرط قطع نامه دادن پاره شود، پاره کردند.
راستی آقای احمدی نژاد آن شب یکه تازی تنهاییتان در تلویزیون، راه آهن اصفهان شیراز هم دروغ بود؟
سال ها، سال ها باید برای احیای اخلاق در این کشور، جان کند.

چند ثانیه تلویزیون

چهارشنبه سی تیر هشتاد ونه ساعت 1:30 بعد از ظهر:
شبکه یک؛ برنامه سیمای خانواده خبر می خواند: احتمال افزایش صد و ده درصدی ابتلا به سرطان برای کسانی که از مواد شوینده مانند وایتکس استفاده می کنند. بیش از هفتاد درصد کسانی که از موبایل استفاده می کنند گوششان زنگ می زند. فست فود مهمترین عامل سرطان است و شاغل شدن خانم ها مهمترین عامل گرایش مردم به فست فودهاست.
شبکه دو:خاله که همان خانم معاونی قدیم است کلاه آشپزی گذاشته و عمو نمکدون که عروسکی به شکل بادمجان است آموزش پخت خورشت کلم با سس اره ماهی می دهد، خاله به بچه هایی که نشسته اند می گوید هر کس می خواهد جواب دهد دستش را(بلافاصله همه دستشان را بالا می برند) روی سینه اش بگذارد.
شبکه سه: برنامه گزینه جوان به کنکور سراسری و ارائه مشاوره درباره کنکور می پردازد. مهمان برنامه حدودن پنجاه ساله، کچل با ریش پروفوسوری و سبیل های تاب داده رو به بالاست. مشغول دفاع از علوم انسانی و علم اقتصاد است.
شبکه چهار: برنامه اردی بهشت میزگردی درباره جرم دارد و یکی از میهمانان می گوید در یک جامعه قانونمند فردی که حقوقش مورد تجاوز قرار گرفته تحت هیچ شرایطی اجازه برخورد ندارد و می باید به مراجع قانونی مراجعه کند. سوال بعد درباره نقش زن در خانواده در کاهش جرم است.
شبکه تهران: دیروز همین ساعت آقا و خانم اسمیت را بسیار کم سانسور پخش می کرد. امروز ساعت شلوغی کار سال 2000 جکی چان را پخش می کند.
شبکه خبر: به دنبال افزایش نرخ بی کاری در آمریکا کاخ سفید به دنبال منحرف کردن افکارعمومی به سوی مسائل جانبی است.

بزرگ مردا که تو می شد باشی

زبان قاصر است از بیان آن چه این فرد می گوید. تفسیر و ارائه نظر که هیچ، حتی نوشتن جملاتش هم دستانی فرابشری می طلبد. بگذر از آمارش که از کتک خوردن بیش از هفتاد درصد زنان اروپایی در خانواده می گوید و از این که نخست وزیر ترکیه از لابی مستقیم یک ساعت و نیمه اوباما برایش گفته که: «شما که می دونی من از طرف کنگره تحت فشارم، باید جواب پس بدم. رای منفی نده ممتنع بده. خودتم که می دونی این هیچی نیست».(نقل به مضمون) و از این که اعلام می کند ان شاالله در کابینه بعدی اش وزیر اقتصاد زن تعیین می کند.
آقای احمدی نژاد مرا ببخش که باز هم خام شدم و خیال کردم دیگر حنایت رنگی ندارد و بازیت حوصله سر برتراز این حرفهاست. پنجاه دقیقه نکشید که باز هم نمی دانم چندتا آس رو کردی و چند دقیقه مرا مثل «مثل سگ» پای تلویزیون میخکوب کردی. یک لحظه خیال کردم این تنهایی زودتر از آنچه خیال می کردم کار دستم داده. یک لحظه از ذهنم گذشت بی شک تو از جهان دیگری نازل شده ای. نه ممکن نیست تو ولو پنج ماه در این کشور بوده باشی چه برسد به این که محود احمدی نژادی باشی که مردم از خواب چنگیز خان مغول دیدنت سال گذشته افسانه ها نقل می کردند. «مجبور شدم شماره خودم را از دفترچه تلفن پیدا کنم و بگیرم که مطمئن شوم هنوز وجود دارم». متاسفانه همه چیز سر جایش بود.
جز اعتماد به نفست که دیگر آن احمدی نژاد همیشگی را برایم تداعی نمی کند.
آقای احمدی نژاد چه کنم که هزار سال دیر آمدی و افاضاتت به ایمان آوردن به پیامبر بودنت منجر نمی شود. فقط انسان را به خنده از درد وا می دارد.
خداحافظی می کند. تلویزیون را که خاموش می کنم در دلم می گویم: احمدی بای بای.